بی عوار

لغت نامه دهخدا

بی عوار. [ ع ِ / ع َ / ع ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + عوار ) بی عیب :
اختیار دست او جود است جود بی ریا
اعتقاد رای او عدل است عدل بی عوار.ناصرخسرو.و رجوع به عوار شود.

فرهنگ فارسی

بی عیب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال آرزو فال آرزو