بکش

لغت نامه دهخدا

بکش. [ ب َ ] ( ع مص ) گشادن زانوبند شتر خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
بکش. [ ب َ ] ( اِخ ) نخستین طایفه از طوایف اربعه ایلات ممسنی فارس و دارای چندین تیره اند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).
بکش.[ ب َ ک ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی و شهرستان کازرون. آب آن از رودخانه کنی و چشمه و قنات و محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، میوه و لبنیات است. شغل اهالی زراعت ، گله داری و باغداری. سکنه آن 8200 تن. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کارزون ٠ آب از رودخانه کنی و چشمه و قنات٠ محصول : غلات حبوب برنج میوه و لبنیات ٠ شغل : زراعت گله داری و باغداری ٠

دانشنامه عمومی

بکش! ( انگلیسی: Kill! ) فیلمی به کارگردانی کی هاچی اوکاموتو است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به تاتسویا ناکادای، آکیرا کوبو و آتسو ناکامورا اشاره کرد.
بکش (استان). بِکِش ( به مجاری: Békés megye ) یکی از استان های مجارستان است و ۵٬۶۲۹٫۷۱ کیلومترمربع مساحت و ۳۵۹٬۹۴۸ نفر جمعیت دارد.
بکش (مجارستان). شهر بِکِش ( به مجاری: Békés ) در بکش در مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۸٬۵۰۳ نفر است.

دانشنامه آزاد فارسی

بَکِش
طایفۀ لر، از طوایف بزرگ ممسنی و از ایلات قدیم فارس، مرکب از تیره های متعددی چون آل امیر، باباسالار، علی وند، کرایی، شیخ شهرو، بوانی، عزیزی، فهلیانی، دودانگه، عاطونی، علی همتی، گودرزی و غیره. این طوایف عمدتاً در ناحیۀ بکش از توابع شهرستان ممسنی اسکان گرفته اند. جمعیت چادرنشینان بکش در قرن گذشته بالغ بر ۱,۱۴۱ خانوار بود اما این تعداد کاهش یافته و به ۵۹۳ خانوار رسیده است. سردسیر و گرمسیر چادرنشینان بکش در خاک ممسنی قرار دارد. ولی خان بکش، حاکم معروف ممسنی در عصر محمدشاه قاجار، پس از سال ها شرارت سرانجام به دست منوچهرخان معتمدالدوله دستگیر و به تبریز اعزام شد. شریف خان، پسر جوان ولی خان، تا اوایل سلطنت مظفرالدین شاه حاکم طایفۀ بکش بود. نصیرخان و کریم خان کیانی، از خانزادگان بکش، در جریان اعتراضات عشایر فارس به قانون اصلاحات ارضی اعدام شدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال شمع فال شمع