لغت نامه دهخدا
بلعمی. [ ب َ ع َ ] ( اِخ )لقب ابوالفضل محمدبن عبداﷲ، وزیر سامانیان است. وی ممدوح رودکی شاعر نیز بوده است. رجوع به ابوالفضل درردیف خود و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 7 ص 139. الانساب سمعانی ص 90. ابن الاثیر ج 8 ص 122. معجم البلدان ذیل ماده بلعم. اللباب ج 1 ص 141. شذرات الذهب. کشف الظنون. احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 504. مقدمه تاریخ بلعمی چ وزارت فرهنگ :
یک صف میران و بلعمی بنشسته
یک صف حران و پیر صالح دهقان.رودکی.صدیک از آنکه تو به کمین شاعری دهی
از بلعمی به عمری نگرفت رودکی.سوزنی قیمت عیار را هم فام کرد از دیگری
بلعمی عیاروار از رودکی بفکند فام.سوزنی.