لغت نامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطه دمشق و آن را بازارها وجامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. ( معجم البلدان ).
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیرة و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیة را احداث کرد مهدی است. ( معجم البلدان ).
صالحیة.[ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) محله ای است به بغداد منسوب به صالح بن منصور معروف به صالح مسکین. ( معجم البلدان ).
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) نام پیروان حسن بن صالح بن حی است وآنان را در شمار معتزلة آرند. ( کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ). لیکن صالحیه هر چند در اصول پیرو معتزله اند، آنان را معتزلی نتوان خواند. شهرستانی در ملل و نحل گوید: صالحیه در امر امامت بر مذهب سلیمانیه اند که گویند امامت به عهده شوری است و شوری با اتفاق دو تن از خیار مسلمین منعقد تواند شد و امامت مفضول با وجود افضل صحیح است. لیکن صالحیة در کار عثمان متوقف اند که آیا مؤمن است یا کافر و گویند اخباری که در حق او رسیده است و بودن وی از عشره مبشرة ما را بر آن میدارد که به صحت اسلام و ایمان و بهشتی بودن او حکم کنیم و چون بدعتهای او را بینیم که بنی امیة و بنی مروان را برکشیدو کارها کرد که با سیرت صحابه رسول موافق نبود واجب افتد که به کفر او حکم کنیم ازاین رو در حق او متوقفیم و کار وی به خدا بازگذاریم. و گویند علی پس از پیمبر ( ص ) افضل مردم است و اولی به امامت اما او خودحق خویشتن را فروگذاشت و تسلیم آنان گردید و ما نیزبدانچه مسلمانان راضی شده اند رضایت داریم و اگر علی بدین کار راضی نبوده ابابکر در هلاکت است و گویند هرکس از اولاد حسن و حسین شمشیر کشد و عالم و زاهد و شجاع باشد امامست ، و برخی نیکوئی صورت را نیز شرط دانسته اند و اگر این شرائط در دو امام یافت شود و هر دوبه طلب برخیزند آنکه افضل و ازهد است امام باشد و اگر هر دو مساوی باشند آنکه رأی او متین تر و حزم وی بیشتر است اختیار شود و اگر هر دو مساوی باشند دعوی ساقط و کار بعهده مردمان افتد و اگر دو امام در دو قطر به طلب برخیزند هر یک امام قطر خویش است و اطاعت او بر قوم وی واجب و اگر یکی به خلاف دیگری فتوی دهدهر دو مصیبند هرچند که یکی به ریختن خون امام دیگر فتوی دهد. شهرستانی گوید: در زمان ما بیشتر صالحیة مقلدند و به رأی و اجتهاد نگرایند و در اصول پیرو معتزله اند و ائمه معتزله را بیش از ائمه اهل بیت تعظیم کنند و در فروع جز در مسائل اندک که از شافعی یا شیعه پیروی کنند بر مذهب ابی حنیفه باشند. ( ملل و نحل شهرستانی چ 1288 صص 74 - 75 ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف آرد که صالحیه علم و اراده و قدرت و سمع و بصر را برای آدمیان در حال ممات جایز شمرندو گویند که روا باشد جواهر از کلیه اعراض تهی شود.و گویند جایز است که باری تعالی مرده باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 903 ). و رجوع به تعریفات میر سیدشریف و الانساب سمعانی و خاندان نوبختی ص 251 شود.