پیکان ریز

لغت نامه دهخدا

پیکان ریز. [ پ َ/پ ِ ] ( نف مرکب ) ریزنده پیکان. تیرزن :
غمزه پیکان ریز و عاشق محو او مائل بقتل
صید ناپیدا و هر سو تیرباران دیده اند.حسین ثنائی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ریزند. پیکان تیر زن : غمزه پیکان ریز و عاشق محو او مایل بقتل صید ناپیدا و هر سو تیر باران دیده اند. ( حسین ثنائی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم