دانشنامه اسلامی
سالکی که برای تهذیب روح قدم برمی دارد، شیطان رای قوه متخیله سالک را به جای وحی و عقل می نشاند و موهوم و متخیل را معقول جلوه می دهد. باطل را به جای حق و حق را به جای باطل نشاندن، شیطنت است.هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و سایر بخش های معارف الهی، شیطان ابتدا در اصل فراگیری علوم الهی رهزنی می کند؛ بدین گونه که یا زرق و برق را به انسان ارایه می کند، یا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه می دهد و او را به فقر تهدید می کند: «الشیطان یعدکم الفقر» تا او را از اصل فراگیری علوم الهی بازدارد و اگر موفق نشد، آن گاه در علم او خلل وارد می کند.وقتی سالک در اصل فراگیری، از گزند شیطان رهایی یافت، می پندارد راه باز است و خطری در پیش نیست، ولی هنگام شروع به عمل با وسوسه دیگر شیطان رو به رو می شود؛ وسوسه شیطان این است که رای های خود سالک را به جای وحی یا عقل مبرهن می نشاند، توضیح این که: کار شیطان در درون دستگاه نفس، جابه جا کردن است. در انسان قوه ای به نام «قوه متخیله» است که وظیفه تجزیه و ترکیب را بر عهده دارد؛ انسان عاقل معتدل در تعدیل این قوه، ریاضت می کشد؛ ریاضت کشیدن یعنی هوشمندی به خرج دادن و قوای نفس را کنترل کردن و کار را به دست قوه متخیله ندادن.
جایگزینی وهم با عقل
در حالی که قوه متخیله از بهترین نعمت های الهی است. این قوه نیروی بسیار خوب و بازوی قوی برای نفس در احضار خاطرات است، ولی دخل و تصرفی که خود می کند نارواست. گاهی محمولی را که از آن موضوع نیست به آن اسناد می دهد و گاهی موضوعی را که به این محمول، مربوط نیست، موضوع قرار می دهد، در این گونه موارد خطا پیش می آید.شیطان اگر بخواهد عالم و متفکری دینی را بفریبد، وهم و خیال را به جای عقل، و موهوم و متخیل را در رتبه معقول می نشاند و حرف مدعیان دروغین نبوت را به جای سخن انبیا، ثبت می کند و در نتیجه فریب خورده به رای خود عمل می کند یا به دام مغالطه های گوناگون فکری می افتد. از این رو هر جا انسان مطلبی را نادرست می فهمد بر اثر دخالت شیطان و ابزاری است که شیطان در درون جان آدمی دارد؛ زیرا مغالطه با دخالت وهم تحقق می یابد و وهم ابزار نیرومند شیطان است. به همین جهت در جوامع روایی ما بابی گشوده شده است که مستقیما ناظر به اوصاف، احوال و افعال علماست.شیطان وقتی در جبهه درک مطلب ناکام ماند و انسان در مقام درک موفق شد آنگاه می کوشد در مراحل بعدی مانند تعلیم، تدریس، تدوین و... راه یابد تا عالم را گرفتار غرور کند و در نتیجه به جای دیدن خدایی که معلم حقیقی است، خود را ببیند و برای خودنمایی کار بکند.
راهنمایی ائمه معصومین
ائمه معصومین (علیهم السّلام) به ما آموخته اند:مبادا با رای و فکر خود چیزی را به عنوان حق تلقی کنید. بسیار دشوار است که انسان به جایی برسد که در باره حق و باطل فتوا بدهد و سختی آن تنها در تحصیل علم نیست، بلکه یک لحظه به هوس داعیه دار «نه» گفتن است.به تعبیر مرحوم سید حیدر آملی (رحمة الله علیه) گاهی انسان، غافل است و نمی داند که در درون وی چه خواهش هایی مطرح می شود؛ گاهی در درون به طور مرتب، جاه طلبی و مقام خواهی انسان را به امری دعوت می کند و او باید دریابد که پیشنهاد از طرف کیست و صدا از گلوی صیاد، بیرون می آید و باید به او «نه» بگوید.کسی که همه تلاش و کوشش او در ابطال سخن حق رقیب صرف می شود و هنگامی که نتوانست آن را ابطال کند، به توجیه سخن خودش برمی آید، او با خود بازی کرده و به دنیا و لهو و لعب تن در داده است.همان طور که در ورزش کشتی به خاک مالیدن پشت رقیب مطرح است، در کشتی درونی نیز به خاک مالیدن بینی رقیب مطرح است و چون ما خود، رقیب خود هستیم و دیگری با ما دشمن نیست، در اسلام به ما گفته اند: بهترین حالات نمازگزار، سجده است و مستحب است سجده، طولانی تر از رکوع باشد و نیز گفته اند: گذاشتن هفت عضو بر روی زمین، واجب و گذاشتن عضو هشتم یعنی بینی، مستحب است و این همان «رغم الانف» یعنی بینی را در مقابل خدا به خاک مالیدن است.
← کلام امام رضا
...