محیط شدن

لغت نامه دهخدا

محیط شدن. [ م ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) احاطه کردن. دربرگرفتن. || گرد برگرد سطحی برآمدن. در میان گرفتن خطی سطحی را. || مطلع و واقف و دانا شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا