لغت نامه دهخدا لجاج کردن. [ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لج. لجاج. ستیزه کردن. ستهیدن. لجاجت کردن. رجوع به لج و لجاج شود.
فرهنگ فارسی ( مصدر ) ستیزه کردن ستهیدن خیره سری کردن : چون قابیل لجاج کرد گفت : بشوید و قربان کنید ...