اسعد الدین

لغت نامه دهخدا

اسعدالدین. [ اَ ع َ دُدْ دی ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن ابی الحسن علی. او از افاضل علماء و اعیان فضلاء و حادالذهن و کثیرالاعتناء به علم بود. در صناعت طب بمرتبه اتقان رسید و علوم حکمیه را فراگرفت و نیز در امور شرع عالم و مسموع القول بود و صناعت طب را نزد ابی زکریا یحیی البیاسی در دیار مصر آموخت و خدمت ملک مسعود اقسیس ( ؟ )بن ملک الکامل را اختیار کرد و بااو در یمن مدتی بماند و نزد او بسیار محترم بود و احسان فراوان یافت و هر ماه او را صد دینار مصری مقرربود و تا گاه مرگ ملک مسعود در خدمت او بود، سپس ملک الکامل بدو اقطاعاتی در دیار مصریه داد که هر سال از حاصل آنها بهره مند میشد و اسعد در سلک خدمه او درآمد. مولد اسعدالدین در دیار مصریه در سنه 570 هَ.ق. بود و پدر او نیز در مصر طبیب بود. شیخ اسعدالدین بعلم ادب و شعر پرداخت و اشعار نیکو دارد. ابن ابی اصیبعه گوید: نخستین بار که او را دیدم ، در دمشق درمستهل رجب سنه 603 هَ.ق. بود. او را شیخی نیکوصورت و ملیح الشیبه ، تمام قامت ، گندم گون ، شیرین سخن و بسیارمروت یافتم و پس از این نیز او را در مصر دیدم ، مرا احسان کرد و او سالهای بسیار دوست پدر من بود. وفات اسعد در قاهره بسال 635 هَ.ق. روی داد. او راست :کتاب نوادرالالباء فی امتحان الاطباء که آنرا برای ملک الکامل محمدبن ابی بکربن ایوب تصنیف کرد. ( عیون الانباء ج 2 ص 132 ، 133 ). و رجوع به فهرست کتاب مزبور و الاعلام زرکلی ج 2 ص 562 و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
اسعدالدین. [ اَع َ دُدْ دی ] ( اِخ ) یعقوب بن اسحاق یهودی مشهور به اسعد محلی منسوب بمدینه محلة از اعمال دیار مصر. او در فضایل متمیز بود و بحکمت اشتغال و بر دقایق آن اطلاع داشت و در صناعت طب شهرت یافت و در مداوا و علاج خبیر بود و بقاهره اقامت گزید و در اول سال 598 هَ.ق. بدمشق سفر کرد و مدتی آنجا بماند و بین او و بعض افاضل اطباء در آن شهر مباحثات بسیار رفت و سپس بدیار مصریه شد و در قاهره درگذشت. ابن ابی اصیبعه گوید: از نوادر معالجات نیکوی او این است که یکی از زنان اهل ما بمرضی مبتلا شد و مزاج او تغییر پذیرفت و مداوااثر نبخشید، اسعد در غیاب زن بعم من که با او دوست بود گفت : من قرص هائی دارم که مخصوصاً برای همین مرض ساخته ام و آنها او را ان شأاﷲ علاج خواهد کرد هر روز صبح قرصی با شراب سکنجبین بخورد. و قرص ها بدو داد و چون زن از آنها بخورد شفا یافت. او راست : مقالة فی قوانین طبیة و آن شش باب دارد. کتاب النزه فی حل ما وقع من ادراک البصر فی البرایا من الشبه. کتاب فی مزاج دمشق و وضعها و تفاوتها من مصر و ایما اصح و اعدل و فی مسائل أخر فی الطب و اجوبتها و هو یحتوی علی ثلاث مقالات. مسائل طبیة و اجوبتها که برای یکی از اطباء دمشق بنام صدقةبن میخابن صدقة السامری طرح کرده است. ( عیون الانباء ج 2 ص 118 و 233 ). و رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 1167 و قاموس الاعلام ترکی ، اسعد محلی شود.

فرهنگ فارسی

یعقوب بن اسحق یهودی

فرهنگ اسم ها

اسم: اسعد الدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: aseadoddin) (فارسی: اسعدالدين) (انگلیسی: aseadoddin)
معنی: خوشبخت در دین، سعیدالدین، نیک بخت در دین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت فال انگلیسی فال انگلیسی