صبح یکم

لغت نامه دهخدا

صبح یکم. [ ص ُ ح ِ ی ِ ک ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخست. بام نخست. صبح کاذب ، مقابل صبح صادق :
گروهی چو صبح یکم رویشان
همه آتش و دودشان مویشان.باقر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صبح نخست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چای فال چای فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ورق فال ورق