لغت نامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه شهرستان قم. دارای 230 تن سکنه. مذهب آنان تشیع است. آب آن از قنات و فاضلاب رودخانه قم. محصول آنجا غلات ، پنبه و صیفی است. شغل اهالی آن زراعت و کرباس بافی می باشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. دارای 606 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه ابهرچای. محصول آنجا غلات ، کشمش ، پنبه و کرچک است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است جزءبخش خرقان شهرستان ساوه. دارای 303 تن سکنه. مذهب شیعه. آب آن از رودخانه و فرقان. محصول آنجا غلات ، بنشن ، پنبه ، انگور و چغندر قند است. قشلاق چند خانوار ازایل بغدادی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه. آب آن از نهر جوی. محصول آنجا غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفه سگوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. دارای 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه دز. محصول آنجا غلات ، برنج و کنجد است. ساکنین از طایفه عشایر بختیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سیف آباد. [س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. دارای 716 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. دارای 763 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، پنبه ، زیره ، سبزیجات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سیف آباد. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است بمسافت یک فرسخ و نیم ، میانه جنوب و مشرق کازرون است. ( فارسنامه ناصری ).