بخور مریم
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
اصطلاحی مجهول الاصل که گیاه داروشناسان و پزشکان دورۀ اسلامی به تقریباً ده گیاه گوناگون (از جمله آذریون، کفّ الاسد و گونه هایی از سیکلامن وحشی) اطلاق کرده اند. یگانه وجه تسمیه ای که برای اصطلاح بخور مریم به نظر می رسد افسانه ای است که این چنین نقل کرده اند: «گیاهی است که به پنج انگشت ماند و به غایت خوشبو بُوَد و آتش پرستان به وقت ستایش و پرستش آتش بر دست گیرند. گویند مریم، مادر عیسی، دست بر آن زد و آن به صورت پنج انگشت شد. آن را شجرۀ مریم نیز گویند.» در مأخذ قدیم نام های دیگری برای این گیاه یا ریشه اش آمده است از جمله عَرطَینشا، رَکْفَه، یَرْبَع، خُبْرُالمشایخ و خُبْرُالْقُرود. در طب قدیم، خواص بسیاری برای این گیاه قائل بوده اند ازجمله این که مسهل بلغم و مُدرّ طَمث است. باعث سقط جنین، جلوگیری از آبستنی، درمان مارگزیدگی و از بین برندۀ لک های پوستی است.
دانشنامه اسلامی
یگانه « وجه تسمیه » ای که برای اصطلاحِ «بخور مریم» به نظر نگارنده رسیده افسانه ای است که صاحب برهان قاطع (ذیل همین واژه) نقل کرده است : «گیاهی است که (گُلش) به پنج انگشت مانَد و به غایت خوشبو بوَد و آتش پرستان به وقت ستایش و پرستشِ آتش بر دست گیرند.
گویند مریم (علیهاالسلام) مادر عیسی ، علیه السّلام، دست بر آن زد و آن به صورت پنج انگشت شد و آن را شجره مریم نیز گویند».
نام های دیگر بخورمریم
در مآخذ قدیم، نام های دیگری نیز برای (ریشه) بخور مریم یافت می شود، مثلاً: رَکْفَه، یَرْبَع، خُبز المشایخ (لفظاً « نانِ پیرمردان»)، خُبز القُرود (لفظاً «نان بوزینگان») در شام.
«پنجه مریم»، ترجمه کَفّ مریم عربی، که برخی از مؤلفان برای بخور مریم به کاربرده اند نادرست است.
کاربرد بخورمریم در پزشکی
...