ادعا کردن

لغت نامه دهخدا

ادعا کردن. [ اِدْ دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دعوی کردن. مدعی بودن. مزیتی برای خود قائل بودن. رجوع به ادعاء شود. || مطالبه کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) دعوی کردن مدعی بودن مزی تی برای خود قایل بودن . ۲ - ( مصدر ) مطالبه کردن در خواس کردن . ۳ - طلب حریف کردن . در کشتی باستانی هر وقت ورزشکاری ورزشکار دیگر را برای مسابقه دعوت کند میگوید : ( ادعا کرده است . )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم