اجرد

لغت نامه دهخدا

اجرد. [ اَ رَ ] ( ع ص ، اِ ) شتری که بعلت جَرَد مبتلاباشد. || نره ستور، یا عام است. || پشت : رمی علی اجرَدِه ؛ ای ظهره. || بسیار سبقت کننده و درگذرنده. ( منتهی الارب ). || مکان اجرد؛ زمین بی نبات. ( زوزنی ). جای بی نبات. وکذلک فضاء اجرد. ( منتهی الارب ). ج ، اجارِد. || رجل اجرد؛ مرد بی موی. آنکه موی بر تن ندارد. ضدّاشعر. خُردموی. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). مؤنث : جَرْداء. ج ، جُرد. ( منتهی الارب ). || فرس اجرد؛ اسب کوتاه و تنک موی و آن مدحی است اسب را. ( منتهی الارب ). اسب بی مو. اسب [ و استر ] نرم موی. ج ، جُرد. ( زمخشری ). || بی پرز ( جامه ). || آزاد. کامل. تمام : یوم اجرد؛ روز تمام. ( منتهی الارب ). || اجردان ؛ دو روز یا دو ماه. ( منتهی الارب ).
اجرد. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) پرخوارتر. اکول تر. || اشأم : اجردُ من الجراد.
- امثال :
اجرد من جراد.
اجرد من صخرة.
اجردمن صلعة. ( مجمع الأمثال میدانی ).
اجرد. [ اَ رَ ] ( اِخ ) کوهی از کوههای قبلیّة و گفته اند اشعر و اجرد دو کوه از جهینةاند بین مدینه و شام. ( معجم البلدان ).
اجرد. [ اِ رِدد / اِرِ ] ( ع اِ ) گیاهی است که در بیخ سماروغ روید و بدان بسماروغ پی برند. اِجردّة، یکی آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

گیاهی است که در بیخ سماروغ روید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال فرشتگان فال فرشتگان