ابن هند

لغت نامه دهخدا

ابن هند. [اِ ن ُ هَِ ] ( اِخ ) کنیت عمروبن امروءالقیس البدء.

فرهنگ فارسی

کنیت عمرو بن امرو القیس البده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا فال رابطه فال رابطه فال اعداد فال اعداد