لغت نامه دهخدا سرکاری. [ س َ ] ( حامص مرکب ) داروغگی. || سربراهی کار. || ممتازی. || اهتمام. || سرانجام امری. ( غیاث ) ( آنندراج ).- سرکاری کردن ؛ کارفرمایی و رسیدگی به کاری کردن.