یکتا پیرهن

لغت نامه دهخدا

یکتاپیرهن. [ی َ / ی ِ هََ ] ( ص مرکب ) یکتای پیراهن. یک لاقبا. || ( ق مرکب ) با پیرهنی تنها بر تن :
شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی
همچو شمع خلوت فانوس یکتاپیرهن.ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).ورجوع به یکتای پیراهن شود.

فرهنگ فارسی

یکتای پیراهن یک لا قبا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال راز فال راز