یاری رس

لغت نامه دهخدا

یاری رس. [ رَ ] ( نف مرکب ) یاری رسنده. رسنده به طریق یاری در جمیع ازمنه و احوال. ( آنندراج ). به یاری رسنده. به کمک آینده. یاری دهنده :
بزرگا بزرگی دها بی کسم
تویی یاوری بخش و یاری رسم.نظامی ( از آنندراج ).تویی یاری رس فریاد هرکس
به فریاد من فریادخوان رس.نظامی.

فرهنگ عمید

= یاررس

فرهنگ فارسی

یاری رسنده رسنده به طریق یاری در جمیع ازمنه و احوال .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم