گه خوردن

لغت نامه دهخدا

گه خوردن. [ گ ُه ْ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) خوردن گه. || در تداول ، مجازاً، سخنان بی ربط گفتن. سخن یا عبارتی خارج از اندازه خویش گفتن. || فضولی. فضولی کردن.
- گه جن خورده ؛ در مقام تحقیر به کسی میگویند که پیش گویی بیجا میکند. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - خوردن پلیدی آدمی و جانوران. ۲ - ( دشنامی است ) مزخرف گفتن فضولی کردن : خویش را از رهروان کمتر شمر تو حریف زهر نایی گه مخور . ( مثنوی )
خوردن گه : یا در تداول مجاز سخنان بی ربط گفتن سخن یا عبارتی خارج از اندازه خویش گفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم