کور نگاه

لغت نامه دهخدا

کورنگاه. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) کورچشم. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

نابینا کور اعمی . یا کور چشم حریر . ( بقلب اضافه ) . نوعی پارچ. ابریشمی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت