نیکو طلعت

لغت نامه دهخدا

نیکوطلعت. [ طَ ع َ ] ( ص مرکب ) نکودیدار. نیکوروی. نیک منظر.

فرهنگ فارسی

نکو دیدار . نیکو روی . نیک منظر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل