مشک دانه

لغت نامه دهخدا

( مشک دانة ) مشک دانة. [ م ُ / م ِ ن َ ] ( معرب ، اِ مرکب ) مشکدان و آوندی که در آن مشک نهند: کان لعلی بن الحسین ( ع ) مشکدانة من رصاص معلقة فیها مسک فاذا اراد ان یخرج و لبس ثیابه تناولها و اخرج منها فمسح به. ( یادداشت مؤلف ).، مشکدانه. [ م ُ / م ِ ن َ /ن ِ ] ( اِ مرکب ) دانه ای خوشبو که سوراخ کرده زنان درهار یعنی گردن بند کشند. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( از جهانگیری ). دانه ای باشد خوشبوی که آن را سوراخ کنند و برشته کشند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و به اندازه عدسی است و بسیار خوشبو میباشد. ( فرهنگ فارسی معین ). حبةالمسک. ( یادداشت مؤلف ) :
آن خال چو مشکدانه چونست
آن چشمک آهوانه چونست.نظامی.
مشکدانه. [ م ُ / م ِ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) نوایی است از موسیقی تصنیف باربد.( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( جهانگیری ). نام لحن بیست ودوم از سی لحن باربد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). نام لحنی از لحن باربد. ( فرهنگ رشیدی ). بعضی فرهنگها آن را لحن بیست و دوم از سی لحن باربد دانسته ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده ، لحن دهم از سی و یک لحن باربد می شود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشک خانه.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (اِ. ) بیست دومین و به روایتی دهمین لحن از سی لحن باربد.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) دانه ای ریز و تیره رنگ با مغزی چرب و بی طعم که مصرف دارویی دارد.
۲. (موسیقی ) [قدیمی] از الحان سی گانۀ باربد: چو برگفتی نوای مشک دانه / ختن گشتی ز بوی مشک خانه (نظامی۱۴: ۱۸۰ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و بانداز. عدسی است و بسیار خوشبو میباشد مشک نافه . توضیح از دانه های این گونه خطمی در عطر سازی استفاده میکنند .
بعضی فرهنگها آنرا لحن بیست و دوم از سی لحن باربد دانسته اند ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده لحن دهم از سی و یک لحن باربد میشود . چو بر گفتی نوای مشکدانه ختن گشتی زبوی مشک خانه ( نظامی )

فرهنگ اسم ها

اسم: مشک دانه (دختر) (فارسی، سانسکریت)
معنی: مشک ( سنسنکریت ) + دانه ( فارسی ) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال عشقی فال عشقی فال ورق فال ورق فال مارگاریتا فال مارگاریتا