مداخل بردن

لغت نامه دهخدا

مداخل بردن. [ م َ خ ِ ب ُ دَ ]( مص مرکب ) سود کردن. فایده بردن. از کار و کسب و تجارت عواید حاصل کردن. || از طریق نامشروع و غیرقانونی و اغلب نامشهود از قبیل رشوه و باج سبیل و حق و حساب پولی به جیب زدن و درآمدی حاصل کردن.

فرهنگ فارسی

سود بردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت فال راز فال راز