فرود شدن

لغت نامه دهخدا

فرودشدن. [ ف ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پایین رفتن. فرورفتن. فروشدن :
اگر حلوای تر شد نام شیرین
نخواهد شد فرود از کام شیرین.نظامی.رجوع به فروشدن شود.

فرهنگ فارسی

پایین رفتن . فرو رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم