عمارت شدن

لغت نامه دهخدا

عمارت شدن. [ ع َ / ع ِ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) آبادان گشتن. آباد گشتن :
به حکمت چون عمارت شد دلت نیکوسخن گشتی
که جز ویران سخن ناید برون از خاطر ویران.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

آبادان گشتن آباد گشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت