ذو ذکر

لغت نامه دهخدا

ذوذکر. [ ذِ ] ( ع ص مرکب ) نامی. نامور. بلندآوازه. صاحب صیت و شهرت یا افتخار. معروف. مشهور. سرشناس. ذَکُر. ذَکر. ذَکیر. ذِکّیر. و رجوع به ذوالذکر شود.
ذوذکر. [ ذُ ک ُ ]( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) شمشیر بران. سیف قاطع. صارم.

فرهنگ فارسی

شمشیر بران .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم