دم خوری

لغت نامه دهخدا

دم خوری. [ دَ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب )سازگاری. همفکری. همدلی. دم خور بودن. موافقت با کسی یا کسانی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم خور شود.

فرهنگ فارسی

سازگاری . همفکری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی