لغت نامه دهخدا
ز چین تا قیروان بالین پرستش
ز مشرق تا بمغرب زیر دستش.میرخسرو.چو تو خدمت پای و نیروی دست
حواله کنی سوی بالین پرست
چو بالین پرستت بماند بجای
بمانی تو آنگاه بی دست و پای.نظامی.شده بالین پرست بخت من هوش
سراپا چشم و نظاره فراموش.حکیم ریالی ( از آنندراج ).