اسطرلاب تمام

لغت نامه دهخدا

اسطرلاب تمام. [ اُ طُ ب ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیرونی گوید: اسطرلاب تمام آن بود که مقنطراتش کشیده باشد از افق تا سمت الرأس نود مقنطره راست و عددشان بحروف جمل نبشته بود از سوی مشرق وز سوی مغرب از یکی تا نود و بولاء عدد طبیعی. و چون اندازه اسطرلاب خردتر بود از آن مقدار که تمام را شایست تاهمه مقنطرات اندرو نگنجد، میان هر دو یکی یله کنند تا آنچ کشیده شود اندرو چهل وپنج باشد و عددشان که نبشته آید عددهای جفت متوالی باشند و آن اسطرلاب را نصف خوانند. اگر نیز از آن خردتر باشد، مقنطرات او سی کنند و او را ثلث خوانند، ای مقنطراتش سه یک نودند. و هم برین قیاس سدس بود و عشر. و خمس هیچ نکنند هرچند که شاید کردن و هرچ از این معنی بر مقنطرات کرده آیدهمچنان بدرجه های بروج کرده آید. ( التفهیم ص 296 ).

فرهنگ فارسی

که مقنطراتش کشیده باشد از افق تا سمت الراس نود مقنطر. راست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال احساس فال احساس فال رابطه فال رابطه فال عشق فال عشق