عیلی

لغت نامه دهخدا

عیلی. [ ع َ لا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عائل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به عائل شود. || زنی که بر مرده میگرید. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه آزاد فارسی

عیلی (Eli)
در عهد عتیق، کاهنی که معلم دوران کودکی پیامبر اول، سموئیل، بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش