عذیر

لغت نامه دهخدا

عذیر. [ ع َ ] ( ع اِ ) طعام بنا. ( منتهی الارب ). || مهمانی ختنة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || طعامی که بعد از هر امر جدیدی بطریق شادمانی سازند و قریبان را بر آن خوانند. || ( ص ) مرد عذرخواه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بهانه آرنده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ( اِ ) حال که جهت عذرخواهی سازند و بر آن معذور دارند. ج ، عُذُر. || ( ص ) یاری ده. یقال عذیرک من فلان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

طعام بنا مهمانی ختنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال چوب فال چوب استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی