طبس مسینان

لغت نامه دهخدا

طبس مسینان. [ طَ ب َ س ِ م َ ] ( اِخ ) به خراسان اندر میان کوه و بیابان است و جائی بانعمت است. ( حدود العالم ). طبس مسینان : از اقلیم سیم طولش از جزایر خالدات : صدنه ، و عرض از خط استوا لج ، شهری کوچک و گرمسیر است. و در او نخلیات فراوان بود و آبش از کاریز است.غلات این قصبه در هفتاد روز آب خورد و غلات مواضعی که در حوالی آن است در هفت روز آب خورد، و در آن ولایت چاهی بود که خاک آن مقدار دانه جاورس ، هرکه بخوردی در حال بمردی ، اما در این نزدیکی آن چاه را انباشته اند. و هم در آن ولایت چاهی است که در زمستان آب بسیاردر آن چاه میرود و در تابستان بیرون می آید، و بدان زراعت می کنند. و چاهی دیگر هست که هر وقت که در آن چاه نگاه میکنند بشکل ماهی مینماید. ( نزهةالقلوب چ اروپا ). رجوع به طبس ، طبسین ، طبسان و طبس مسینا شود.

فرهنگ فارسی

۱- یکی از دهستانهای بخش در میان شهرستان بیرجند که از ۱٠۶ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن حدود ۱۲٠۸ تن است : مرتع جلگه و کوهستانی : آب مزروعی از قنوات تامین میشود. هوای آن گرمسیر است : محصول عمده غلات ارزن : شغل زراعت گله داری قالیچه بافی و کرباس بافی است . ۲ - قصبه مرکز دهستان در ۳۲ کیلو متری جنوب شرقی در میان سر راه شوسه عمومی بیرجند به درج : جلگه و گرمسیر: ۱۵۱۳ تن سکنه : آب از قنات محصول غلات شلغم چغندر شغل اهالی زراعت و مالداری است .
بخراسان اندر میان کوه و بیابان است و جائی با نعمت است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی