صهوه

لغت نامه دهخدا

( صهوة ) صهوة. [ ص َ وَ ] ( ع اِ ) بالای هر چیزی. برج بر سر پشته و توده. || سر کوه. || جای گرد آمدن آب از کوه. || زمین پست که شتران گمشده بسوی آن جای گیرند. || میان پشت اسب یا اندک فروتر هر دو جانب از اعلای پشت یا جای برنشسته سوار. میان پشت اسب. ( منتهی الارب ). نشستنگاه سوار. ( صبح الاعشی ج 2 ص 32 ). || سپس کوهان. ( منتهی الارب ).
صهوة. [ ص َ وَ ] ( اِخ ) جایی است در نواحی مدینة در کوه جهینه. ( معجم البلدان ).

فرهنگ عمید

۱. جای نشستن سوار بر پشت اسب، میان پشت اسب.
۲. [مجاز] جای نشستن.

فرهنگ فارسی

جایست در نواحی مدینه در کوه جهینه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال آرزو فال آرزو فال عشق فال عشق فال تک نیت فال تک نیت