ریسمان بافی

لغت نامه دهخدا

ریسمان بافی. [ مام ْ ] ( حامص مرکب ) عمل و شغل ریسمان باف :
رسم ایمان درجهان زد یک سر سوزن نماند
ریسمان بافی است بهر خویش زنار ترا.سراج المحققین ( از آنندراج ).رجوع به ریسمان باف شود.

فرهنگ فارسی

عمل و شغل ریسمان باف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم