خاشعه

لغت نامه دهخدا

( خاشعة ) خاشعة. [ ش ِ ع َ ] ( ع ص ) زن خشوع کننده. مؤنث خاشع. ج ، خاشعات : ابصارها خاشعة. ( قرآن 79 / 9 ). وجوه یومئذ خاشعة. ( قرآن 88 / 2 ). انک تری الارض خاشعة. ( قرآن 41 / 39 ). و الخاشعین و الخاشعات. ( قرآن 33 / 35 ).

فرهنگ فارسی

زن خشوع کننده مونث خاشع

فرهنگ اسم ها

اسم: خاشعه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: xāšeee) (فارسی: خاشِعه) (انگلیسی: khasheee)
معنی: متواضع، فروتن، خدا ترس و پرهیزکار، ( مؤنث خاشع )، متواضع و فروتن، به معنی متواضع و فروتن، مؤنث خاشع

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَاشِعَةً: اظهار ذلت کننده
ریشه کلمه:
خشع (۱۷ بار)
«خاشِعَةً»، از مادّه «خشوع» در اصل به معنای تضرع و تواضعِ توأم با ادب است، و به کار بردنِ این تعبیر، در مورد زمین خشکیده، در حقیقت یک نوع کنایه است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال عشق فال عشق فال رابطه فال رابطه فال اوراکل فال اوراکل