حلبس

لغت نامه دهخدا

حلبس. [ ح َ ب َ / ح ُ ل َ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) دلاور. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). || شیر. اسد. ( منتهی الارب ). || ملازم چیزی که از وی جدا نشود. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

دلاور شیر اسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال حافظ فال حافظ فال اوراکل فال اوراکل فال ای چینگ فال ای چینگ