حساب سازی

لغت نامه دهخدا

حساب سازی. [ ح ِ ]( حامص مرکب ) عمل حساب ساز. حساب ساختن. حساب تراشی.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمص . ) تنظیم کردن صورت حساب های غیرواقعی .

فرهنگ فارسی

عمل حساب سازی را انجام دادن

ویکی واژه

تنظیم کردن صورت حساب‌های غیرواقعی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم