النفاثات

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
نفث (۱ بار)
«نَفّاثات» از مادّه «نَفْث» (بر وزن حبس) در اصل، به معنای ریختن مقدار کمی از آب دهان است، و از آنجا که این کار با دمیدن انجام می گیرد، «نفث» به معنای «نفخ» (دمیدن) نیز آمده است. ولی، بسیاری از مفسران «نَفّاثات» را به معنای «زنان ساحره» تفسیر کرده اند («نَفّاثات» جمع مؤنث است و مفرد آن «نفّاثة» صیغه مبالغه از «نفث» می باشد) آنها اورادی را می خواندند و در گره هایی می دمیدند و به این وسیله سحر می کردند.
ولی جمعی آن را اشاره به زنان وسوسه گر می دانند که پی در پی در گوش مردان، مخصوصاً همسران خود، مطالبی را فرو می خوانند تا عزم آهنین آنها را در انجام کارهای مثبت سست کنند، و وسوسه های این گونه زنان در طول تاریخ چه حوادث مرگباری که به بار نیاورده، و چه آتش ها که بر نیفروخته و چه عزم های استواری را که سست نساخته است. «فخر رازی» می گوید: زنان به خاطر نفوذ محبت هایشان در قلوب رجال، در آنان تصرف می کنند. این معنا در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است; زیرا یکی از مهمترین وسائل نفوذ جاسوس ها در سیاستمداران جهان، استفاده از زنان جاسوسه است که با این «نَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ» قفل های صندوق های اسرار را می گشایند و از مرموزترین مسائل با خبر می شوند و آن را در اختیار دشمن قرار می دهند.
بعضی نیز «نفّاثات» را به «نفوس شریره»، و یا «جماعت های وسوسه گر» که با تبلیغات مستمر خود، گره های تصمیم ها را سست می سازند، تفسیر نموده اند.
دمیدن. . در مجمع فرموده: نفث شبیه نفخ (دمیدن) است ولی تفل آن است که با دمیدن مقداری از آب دهان بیرون انداخته شود این است فرق مابین نفث و تفل. در نهج البلاغه خطبه 191 هست که امام «علیه‏السلام» به آن شخص فرمود: «فَاِنَّمَّانَفَثَ‏الشَّیْطانُ عَلی لَسانِکَ» شیطان بر زبان تو دمید که این سخن گفتی و در خطبه 81 فرموده: شما را برحذر می‏دارم از دشمنیکه (شیطان) بطور مخفی در سینه‏ها نفوذ کرده و «نَفَثَ فِی‏الْآذانِ نَجِیّاً» در گوشها نجوی کنان دمیده است. در کافی از امام صادق «علیه‏السلام» نقل شده: «مامِنْ مُؤْمِنٍ اِلّا وَلِقَلْبِهِ اُذُنانٌ فی جَوْفِهِ اُذُنٌ یَنْفِثُ فیهِ الْوَسْواسُ الْخَنَّاسُ وَ اُذُنٌ یَنْفِثُ فیهَاالْمَلَکَ فَیُؤَیّدُاللهُ الْمُؤمِنُ بِذالِکَ فَذالِکَ قَوْلُهُ: وَأَیَّدَهُمْ بِروُحٍ مِنْهُ» در این حدیث نیز نفث به معنی دمیدن است دمیدن معنوی و در روایت آمده که رسول خدا «صلی الله علیه واله» فرموده:«اَلاوَاِنَّ الرَّوُحَ الْاَمینَ نَفَثَ فی رَوْعی». راغب در مفردات گفته: «اَلنَّفْثُ: قَذْفُ الرّیقِ الْقَلیلِ وَ هُوَاَقَلُّ مِنَ التَّفْلِ» یعنی آن انداختن بزاق کمی است و از بزاق معمولی اندک است عبارت صحاح چنین است: «اَلنَّفْثُ کَالنَّفْخِ وَ هُوَ قَلیلٌ مِنَ التَّفْلِ» قاموس نیز چنین گفته است درنهج البلاغه حکمت 374 فرموده: همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در مقابل اهمیت امر به معروف و نهی از منکر نیستند «اِلَّاکَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِیٍ» مگر مانند بزاقی در دریایی مواج و متلاطم. معنی آیه چنین می‏شود: بخدای فلق پناه می‏برم از شر دمندگان در گره‏ها. ظاهرا مراد دمیدن است نه بزاق انداختن. اهل تفسیر نفاثات را زنان ساحر گفته‏اند که جادوی خود را در گره‏ها می‏دمیدند و شخص از شر آنها به خدا پناه می‏برد. در مجمع فرموده: از عایشه و ابن عباس نقل کرده‏اند: لبیدبن اعصم یهودی رسول خدا«صلی الله علیه واله» را سحر کرد و آن جادو را در چاه بنی زریق دفن نمود، در نتیجه آن حضرت مریض شد روزی آن بزرگوار خوابیده بود که دو نفر فرشته آمده یکی در کنار سر و دیگری در کنار پایش نشست، قضیه را به آن حضرت خبر داده و گفتند: که جادو در چاه ذروان در پوست شاخه خرما در زیر سنگ پایین چاه است که آبکش روی آن می‏ایستد، آن حضرت بیدار شد زبیر و عمار و علی «علیه‏السلام» را فرستاد آب چاه را کشیدند، سنگ را برداشتند و جادو را بیرون آورده دیدند که در آن خورده‏های موی سر ودندانه‏های شانه و چیز گره دار که دوازده گره داشت و با سوزن دوخته بودند، قرار دارد، در نتیجه معوذتین (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِ الْفَلَقِ قُلْ اَعُوذُ بِرَبِ النَّاسِ)نازل شد هر آیه ایکه آن حضرت می‏خواند گرهی باز می‏گشت و رسول خدا خود را سبک یافت که گویا از بند رها شده است. طبرسی رحمه الله آنگاه این روایت را رد می‏کند که در «سحر» تحت عنوان «آیا سحر در آن حضرت اثر داشت» مشروحا گفته‏ایم. بعضی از محققین احتمال داده‏اند: نفاثات نیروهای دمنده است و «العقد» پروتونهای اتم است که به وسیله دمیدن آن نیروهای مرموز الکترونهایی از پروتون جدا شده و در اطراف هسته به حرکت در می‏آیند و آن باعث انبساط جهان است راجع به تمام مطلب رجوع شود به «سحر - فلق - غسق».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم