اطوال

لغت نامه دهخدا

اطوال. [ اِطْ ] ( ع مص ) دراز کردن چیزی را. اطالة: صددت فاطولت الصدود. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اطالة شود. دراز کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). || بچگان درازبالا آوردن زن یا زاییدن یک فرزند بلندبالا را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).
اطوال. [ اَطْ ] ( ع اِ ) ج ِ طول. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به طول شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم