اریض

لغت نامه دهخدا

اریض. [ اَ ] ( ع ص ) مرد متواضع سزاوار خیر. || فربه : جدی اریض ؛ بزغاله فربه. ( منتهی الارب ). || پاک. ( آنندراج ). || پهناور. ( منتهی الارب ). پهن و فراخ.
- عریض اریض ؛ از اتباع است یعنی ثانی بمعنی اول است و به این معنی بدون اول نمی آید. ( منتهی الارب ).
اریض. [ اَ ] ( اِخ ) موضعی است در قول امروءالقیس :
أصاب َ قَطاتَین فسال لواهما
فوادی البدِی فانتحی للأریض.( معجم البلدان ).اریض یا یریض شهری است یا وادی ایست. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

مرد متواضع سزاوار خیر بزغاله فربه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشقی فال عشقی فال میلادی فال میلادی