لغت نامه دهخدا
- الم شنگه درآوردن یا برپا کردن و یا راه انداختن؛ آشوب کردن. بدروغ جزع و فزع کردن. شلوغی راه انداختن. جار و جنجال برپا ساختن: برای یک شاهی زیان که میدهد الم شنگه ای برپا میکند که آن سرش پیدا نیست، همانند «ننه من غریبم درآوردن » یا «جهودبازی درآوردن ». ( از فرهنگ عوام تألیف امینی ). و رجوع به علم شنگه شود.