ارزنه الروم

لغت نامه دهخدا

( ارزنةالروم ) ارزنةالروم. [ اَ زَ ن َ تُرْ رو ] ( اِخ ) ارزن الروم. ( دمشقی ). ارض روم. قالی قلا.( عمادالدین اصفهانی در تاریخ سلاجقه ). شهریست به ارمینیه. رجوع به ارزن و عیون الانباء ج 2 ص 208 و حبط ج 2 ص 79 ، 141 ، 163 ، 167 ، 201 ، 235 ، 410 ، 411 وذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 165 ، 203 و تاریخ مغول ص 20 ، 129 ، 131 ، 133 ، 134 ، 135 ، 142 ، 146، 214، 359 ، 570 و قاموس الاعلام ترکی و تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ترجمه رشید یاسمی ص 110،120 شود.

فرهنگ فارسی

شهریست بارمینیه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال زندگی فال زندگی فال لنورماند فال لنورماند فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی