طغان شاه

لغت نامه دهخدا

طغان شاه. [ طُ ] ( اِخ ) نام پادشاه عظیم القدر از اولاد افراسیاب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
شه طغان عقل را نائب منم نِعْم َ الوکیل
نوعروس فضل را صاحب منم نِعْم َ الفتی.خاقانی.بل نائبان یاوگیان ولایتند
زیرا که شه طغان جهان سخن نیند.خاقانی.
طغان شاه. [ طُ ] ( اِخ ) پدر پهلوان اسد نامی است که در عصر پنجمین پادشاه از آل مظفر، شاه شجاع ، به دست وی به حکومت کرمان برقرار گردید، تقریباً در حدود سال 775 هَ. ق. ( تاریخ مغول اقبال ص 431 ).
طغان شاه. [ طُ ] ( اِخ ) ابن الب ارسلان محمدبن جغری بیک بن میکائیل. لقب وی شمس الدوله و کنیتش ابوالفوارس است. به روزگار الب ارسلان حکومت خراسان داشت ، و مستقر وی هرات بود. ازرقی از مداحان اوست ، و او غیر از طغانشاه بن مؤید آی ابه است که پس از سلطان سنجر بر خراسان استیلا یافت. و طغرل بیک ، عم پدر طغانشاه بن الب ارسلان است. علامه مرحوم میرزا محمدخان قزوینی در حواشی چهارمقاله مینویسد: ازرقی از مداحان خاص وی بود، و در قصاید خود تصریح به اسم و لقب و نسب و مقر حکومت وی میکند، از جمله در قصیده ای گوید:
آسمان داد و همت ، آفتاب تاج و تخت
نور جان میر چغری ، شمع شاه الب ارسلان
مفخر سلجوقیان سیف امیرالمؤمنین
شمس دولت ، زین ملت ، کهف امت ، شه طغان.
در جای دیگر گوید:
گزیده شمس دول ، شهریار و زین ملل
ستوده کهف امم ، پادشاه خوب خصال
طغانشه بن محمد که خواندش گردون
خدایگان عجم ، آسمان جود و جلال.
در قصیده ای دیگر گوید:
ابوالفوارس ، خسرو طغانشه ، آن ملکی
که آسمان فخار است و آفتاب هنر
چو رایت تو بجنبد شها ز قلب سپاه
ز بیم زرد شود در کف یلان خنجر
به غره مریخ اندر فلک همی گوید
زِه ای طغانشه الب ارسلان شیرشکر.
اما در اینکه پای تخت اوهرات بوده ، در همین قصیده گوید:
هری که حضرت شاه تو بود چونان بود
کزو زنند مثل زیب را به هر محضر.
دیگر در قصیده ای که مطلعش این است :
خوش و نکوز پی هم رسید عید و بهار
بسی نکوتر و خوشتر ز پار وز پیرار
یکی ز جشن عجم جشن خسرو افریدون
یکی زدین عرب دین احمد مختار
در مدیحه گوید:
حدیث میر خراسان و قصه توزیع
بگفت رودکی از روی فخر در اشعار
بدانچه داده بُد اورا هزار دیناری
به ناوجوب بهم کرده از صغار و کبار

فرهنگ فارسی

ابن الموید آی آبه .
ابن موید آی آبه وی بعد از سلطان سنجر برخراسان استیلا یافت ( ۵۸۱ - ۵۶۹ ه.ق . ). مقر فرمانروایی او نیشابور بود. باید دانست که او از خاندان سلجوقی نبوده

دانشنامه آزاد فارسی

طُغانْشاه ( ـ ۶۷۰ ق)
(یا: طغی شاه) از اتابکان یزد، فرزند علاءُالدّوله سَلْغُرشاه . طغانشاه هشت سال حکومت کرد (۶۶۲ ـ ۶۷۰ ق) فرمانروایی دادگر بود و دوران او به آرامش سپری شد. او دو پسر به نام های علاءالدوله یا علاءالدین و یوسف شاه داشت که پس از مرگ وی به اتابکی یزد رسیدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال احساس فال احساس