زبانی روی

لغت نامه دهخدا

زبانی روی. [ زَ ] ( ص مرکب ) کنایه از زشت. بدهیئت. نظیر دیوصورت :
خداوندم زبانی روی کرده ست
سیاه و لفجی و تاریک و رنجور.منوچهری.

فرهنگ فارسی

زشت بدهیئت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم