خنجیل

لغت نامه دهخدا

خنجیل. [ خ َ ] ( اِ ) به لغت مردم اصفهان بادپیچ. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با خنجیل

با در نظر داشت احتمال آماری، اگر قدمت گانش را به اواسط قرن هشتم نسبت دهیم، سری ساهی کینگالا که در کتیبه درج شده‌است به احتمال زیاد با حاکم ترک‌شاهی کابل که در منابع عربی از وی به عنوان خینخیل یا خنجیل نام برد شده همان فرد است، کسی که بنا بر روایت یعقوبی در ۷۷۵–۷۷۸ به المهدی تسلیم شد. از این‌رو خنخیل که در منابع عربی ذکر شده، ممکن است با بو فوژان ترک-شاهی (勃匐準) که در منابع چینی ذکر شده‌است یکی باشد و در منابع چینی آمده‌است که او پسر فرومو کسارو بود و دقیقاً در ۷۴۵ میلادی به تخت نشست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ