لغت نامه دهخدا دیرزی. ( نف مرکب ) دیرزینده. بسیار پاینده. دیرپای. که دیر بماند. بسیار عمر کننده : دیرزی به که دیر یابد کام کز تمامی است کار عمر تمام.نظامی.دیرزی. ( اِ مرکب ) نام روز بیست و هفتم از ماههای ملکی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ).