لغت نامه دهخدا
من به حسرت دورگرد و مدعی مغرور وصل
ای محبت خاک بر سر باد تأثیر ترا.شانی تکلو.اگر چون قطره در دریای کثرت راه ما افتد
خیال دورگرد یار تنها می کند ما را.صائب ( از آنندراج ).دیر برسر آن غزال دورگرد آمد مرا
از تپیدنهای دل پهلو به درد آمد مرا.رضی دانش ( از آنندراج ).کینه می ورزند با حسرت کشان دورگرد
بخشد انصافی خدا پهلونشینان ترا.میرزا سلیمان حسابی اصفهانی.