لغت نامه دهخدا خرج شدن. [ خ َ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) مصرف شدن. بکار رفتن : و آنرا که زکام بسیار افتد اندر حال تندرستی گرمابه و عرق آوردن سود دارد ازبهر آنکه رطوبتها و بخارها که سبب زکام و نزله است بعرق خرج شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).