حرمت دان. [ ح ُ م َ ] ( نف مرکب ) مقام شناس. آنکه به تربیت و منزلت هرکس رعایت حرمت آن کس کند : خدایگان خردپرور مروت ورز بلندهمت و زایرنواز و حرمت دان.فرخی.همواره پادشاه جهان بادا آن حق شناس حق ده حرمت دان.فرخی.زبان بدگو چونانکه رسم اوست مرا جدا فکند از آن حق شناس حرمت دان.فرخی.