تلول

لغت نامه دهخدا

تلول. [ ت َ ] ( ع ص ) دیرانقیاد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کاهل و سست. ( ناظم الاطباء ).
تلول. [ ت ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تل. ( اقرب الموارد ) : و تنبت فی مواضع قریبة من البحر و فی تلول. ( ابن البیطار،یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تل و تلال شود.

فرهنگ فارسی

دیر انقیاد . کاهل و سست

دانشنامه عمومی

تلول ( به عربی: التلول ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه سلقین واقع شده است. تلول ۱٬۷۰۳ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه